همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر