همین که بهتری الحمدلله
جدا از بستری، الحمدلله
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
کسی محبت خود یا که برملا نکند
و یا به طعنه و دشنام اعتنا نکند
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
منظومهٔ دهر، نامرتب شده بود
هم روز رسیده بود هم شب شده بود
خانههای آن کسانی میخورد در، بیشتر
که به سائل میدهند از هرچه بهتر بیشتر