بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
دنیا به دور شهر تو دیوار بسته است
هر جمعه راه سمت تو انگار بسته است
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما