شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
قصد کجا کرده یل بوتراب؟
خُود و سپر بسته چرا آفتاب؟
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
میکند زین دو یکی در دل جانان، اثری
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
پیغمبر درد بود و همدرد نداشت
از کوفه بهجز خاطرهای سرد نداشت
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما