مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
شبی ابری شدم سجاده را با بغض وا کردم
به باران زلال چشمهایم اقتدا کردم
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟