دل و جانم فدای حضرت دوست
نی، فدای گدای حضرت دوست
ماییم ز قید هر دو عالم رَسته
جز عشق تو بر جمله درِ دل بسته
آهای باد سحر! باغ سیب شعلهور است
برس به داد دل مادری که پشت در است
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه
بگذار و بگذر این همه گفت و شنود را
کی میکنیم ریشهٔ آل سعود را؟