ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
هر دم از دامن ره، نوسفری میآمد
ولی این بار دگرگون خبری میآمد
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشكیپوش بود
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود