هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
همسنگر دردهای مردم بودی
چون سایه در آفتابشان گم بودی
تنت از تاول جانسوز شهادت پر بود
سینهات از عطش سرخ زیارت پر بود
علی بود و همراز او فاطمه
و گلهای روییده در باغشان
خود را به خدا همیشه دلگرم کنیم
یعنی دلِ سنگ خویش را نرم کنیم
فرمود که صادقانه در هر نَفَسی
باید به حساب کارهایت برسی
تا عقل چراغ راهِ هر انسان است
اندیشهوری نشانۀ ایمان است
آیینۀ عشق با تو دمساز شود
یعنی که دری به روی تو باز شود
چقدر مانده به دریا، به آستان حسین
پر از طراوت عشق است آسمان حسین
هر کس نتواند که به ما سر بزند
در غربت آسمان ما پر بزند