حس میکنم هرشب حضورت را کنارم
وقتی به روی خاک تو سر میگذارم
این روزها که میگذرد، غرق حسرتم
مثل قنوتهای بدون اجابتم!
گرفته درد ز چشمم دوباره خواب گران را
مرور میکنم امشب غم تمام جهان را
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتشِ آه و حسرت و تب باشیم