تا با حرم سبز تو خو میگیرم
در محضر چشمت آبرو میگیرم
گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
بر ساحلى غریب، تویى با برادرت
در شعلۀ نگاه تو پیدا، برادرت
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
دلم امسال سامرّایی است و عید غمگین است
میان سفره «سامرّا» نماد هفتمین سین است
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش