به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش