سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
گفتند به من که از سفر میآیی
من منتظرم، بگو اگر میآیی
کوچههامان پر از سیاهی بود
شهر را از عزا درآوردند
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
کارش میان معرکه بالا گرفته بود
شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود
حی علی الفلاح که گل کرده بعثتش
باید نماز بست نمازی به قامتش