ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
از کشتهاش هم بترسید، این مرد پایان ندارد
مُلکی که او دارد امروز، حتی سلیمان ندارد
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
از سمت حرم شنیدهام میآید
با تیغ دو دم شنیدهام میآید
سلام ما به حسین و سفیر عطشانش
که در اطاعت جانان، گذشت از جانش