تماشا کن تکان شانهها را
حکایت کن غم پروانهها را
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
آوای نسیم و باد و باران
آهنگ قشنگ آبشاران
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
دریای عطش، لبان پر گوهر تو
گلزخم هزار خنجر و حنجر تو
در سینه اگرچه التهابی داری
برخیز برو! که بخت نابی داری
تا لوح فلق، نقش به نام تو گرفت
خورشید، فروغ از پیام تو گرفت