تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا