تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
آسمان بیشک پر از تکبیرة الاحرام اوست
غم همیشه تشنۀ دریای ناآرام اوست
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت
از شانههای آینه گرد و غبار ریخت
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا