جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
هنگام سپیده بود وقتی میرفت
از عشق چه دیده بود وقتی میرفت؟
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا