از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
اَلسَّلام ای سایهات خورشید ربّ العالمین
آسمانِ عزّ و تمکین، آفتاب داد و دین
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا