ز رویت نه تنها جهان آفریدند
به دنبال تو کهکشان آفریدند...
به نام آنکه مستغنیست بالذّات
«بَدیعُ الاَرض» و «خلّاقُ السماوات»
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
شبی که صبح شهادت در انتظار تو بود
جهان، مسخّر روح بزرگوار تو بود
بخواب بر سر زانوی خستهام، سر بابا
منم همان که صدا میزدیش: دختر بابا