سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
در محضر عشق امتحان میدادی
گویی که به خاک، آسمان میدادی
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد