به نام خداوند جان و خرد
کز این برتر اندیشه برنگذرد
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
گرچه تا غارت این باغ نماندهست بسی
بوی گل میرسد از خیمۀ خاموش کسی
تو را در کجا، در کجا دیده بودم؟
تو را شاید آن دورها دیده بودم...
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
میخواست که او برهنهپا برگردد
شرمنده، شکسته، بیصدا برگردد