بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
شب به شب ماه به یاد لب عطشان حسین
میکشد آه به یاد لب عطشان حسین
بُرونِ در بنه اینجا هوای دنیا را
درآ به محفل و برگیر زاد عقبا را
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من