این جوان کیست که در قبضۀ او طوفان است؟
آسمان زیر سُم مرکب او حیران است
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من