غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
دل اگر تنگ و جان اگر خستهست
گاه گاهی اگر پریشانیم
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است
افزون ز تصور است شیداییِ من
این حال خوش و غم و شکیبایی من