ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
یارب به حق منزلت و جاه مصطفی
آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا
الا رفتنت آیۀ ماندن ما
که پیچیده عطر تو در گلشن ما
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست