فرق دارد جلوهاش در ظاهر و معنا حرم
گاه شادی، گاه غم دارد برای ما حرم
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
چشم خود را باز کردم ابتدا گفتم حسین
با زبانِ اشکهای بیصدا گفتم حسین
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست