گفته بودی که به دنیا ندهم خاک وطن را
بردهام تا بسپارم به دم تیر بدن را
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
دشمن که به حنجر تو خنجر بگذاشت
خاموش، طنین نای تو میپنداشت
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
هر چند قدش خمیده، امّا برپاست
چندیست نیارمیده، امّا برپاست