سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
الا ای چشمۀ نور خدا در خاکِ ظلمانی
زمین با نور اخلاق تو میگردد چراغانی
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم
از خیمه برون آمد و شد سوی سپاه
با قامت سرو و با رخی همچون ماه