كوی امید و كعبۀ احرار، كربلاست
معراج عشق و مطلع انوار، كربلاست
غم کهنۀ در گلویم حسین است
دم و بازدم، های و هویم حسین است
ای سفیر صبح! نور از لامکان آوردهای
بر حصار شب دمی آتشفشان آوردهای
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
در تیررس است، گرچه از ما دور است
این مشت فقط منتظر دستور است
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت