بیان وصف تو در واژهها نمیگنجد
چرا که خواهر صبری و دختر نوری
هرچند که رفتن تو غم داشت، عزیز!
در سینۀ تو عشق، حرم داشت عزیز
شرط محبت است بهجز غم نداشتن
آرام جان و خاطر خرم نداشتن
چه خوش باشد که راه عاشقی تا پای جان باشد
خصوصاً پای فرزند علی هم در میان باشد
اینان که به شوق تو بهراه افتادند
دلسوختگان صحن گوهرشادند
زره پوشیده از قنداقه، بیشمشیر میآید
شجاعت ارث این قوم است، مثل شیر میآید