شب شاهد چشمهای بیدار علیست
تاریخ در آرزوی تکرار علیست
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
دیدیم در آیینۀ سرخ محرمها
پر میشوند از بیبصیرتها، جهنمها
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
بر دامن او، گردِ مدارا ننشست
سقّا، نفسی ز کار خود وا ننشست