تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست