جان داد که در امان ببیند ما را
خالی کند از یزیدیان دنیا را
حرمت خاک بهشت است، تماشا دارد
جلوۀ روشنی از عالم بالا دارد
در حجم قنوتها دعا تعطیل است
یاد از تو - غریب آشنا! - تعطیل است
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست