وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
خواهرش بر سینه و بر سر زنان
رفت تا گیرد برادر را عنان
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو