سلام روح بلندِ گذشته از کم دنیا!
تو ای مسافر بدرود گفته با غم دنیا
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
روی اجاق، قوری شبنم گذاشتم
دمنوش خاطرات تو را دم گذاشتم
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
ما را نترسانید از طوفان
ما گردباد آسمان گردیم
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو