الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
شهد حکمت ریزد از لعل سخندان، بیشتر
ابر نیسان میدمد بر دشت، باران، بیشتر
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...