الهی اکبر از تو اصغر از تو
به خون آغشتگانم یکسر از تو
قسم به ساحتِ شعری که خورده است به نامم
قسم به عطر غریبی که میرسد به مشامم
ای ز داغِ تو روان، خون دل از دیدۀ حور!
بیتو عالم همه ماتمکده تا نفخۀ صور
باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟
باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟
دست من یک لحظه هم از مرقدت کوتاه نیست
هرکسی راهش بیفتد سمت تو گمراه نیست
الهی به مستان میخانهات
به عقلآفرینان دیوانهات
گفت: ای گروه! هر که ندارد هوای ما
سر گیرد و برون رود از کربلای ما...