سحر در حسرت دیدار تو چون ماه خواهد رفت
غروب جمعهای در ازدحام آه خواهد رفت
امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
ای امیر مُلک شأن و شوکت و عزم و شهامت
تا قیامت همّت مردانه خیزد از قیامت