مانده پلک آسمان در گیر و دار واشدن
شب بلندی میکند از وحشت رسوا شدن
آنجا که دلتنگی برای شهر بیمعناست
جایی شبیه آستان گنبد خضراست
سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم