گر بر سر نفس خود امیری، مردی
ور بر دگری نکته نگیری، مردی
بحث روز است صحبت از غم تو
سرخ مانده هنوز پرچم تو
اجازه هست کنار حرم قدم بزنم
برای شعر سرودن کمی قلم بزنم
دیدی که چگونه من شهید تو شدم
هنگام نماز، رو سفید تو شدم
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را