تو را کشتند آنها که کلامت را نفهمیدند
خودت سیرابشان کردی مرامت را نفهمیدند
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
ندیدم چون محبتهای مادر
فدای شأن بیهمتای مادر
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
هرگز نگذاشت تا ابد شب باشد
او ماند که در کنار زینب باشد
در آتشی از آب و عطش سوخت تنت را
در دشت رها کرد تن بیکفنت را