علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
پا گرفته در دلم، آتشی پنهان شده
بند بندم آتش و سینه آتشدان شده
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
امروز ایلام فردا شاید خراسان بلرزد
فرقی ندارد کجای خاک دلیران بلرزد
خجسته باد قدوم تو، ای که بدر تمامی
فروغ دیدهٔ ما، مهر جاودانهٔ شامی
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم