نمردهاند شهیدان که ماه و خورشیدند
که کشتگان وطن، زندگان جاویدند
بیدل و خسته در این شهرم و دلداری نیست
غم دل با که توان گفت که غمخواری نیست
گر به چشم دل جانا، جلوههای ما بینی
در حریم اهل دل، جلوۀ خدا بینی
کنار دل و دست و دریا، اباالفضل
تو را دیدهام بارها، یا اباالفضل
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم