سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
سوختی پیشتر از آن که به پایان برسی
نه به پایان، که به خورشیدِ درخشان برسی
یا ازلیَّ الظُّهور، یا ابدیَّ الخفا
نورُک فوقَ النَّظر، حُسنُک فوقَ الثنا
ما طائر قدسیم، نوا را نشناسیم
مرغ ملکوتیم، هوا را نشناسیم
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری