سال جدید زیر همین گنبد کبود
آغاز شد حکایتمان با یکی نبود
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود
اینک زمان، زمان غزلخوانی من است
بیتیست این دو خط که به پیشانی من است