ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
پروندۀ جرم مستند را چه کنم؟
شرمندگی الی الابد را چه کنم؟
ای بهانۀ عزیز!
فرصت دوبارهام!
پر کشیدهام، چه خوب!
میپرم به اینطرف، به آن طرف
دشت
گامهای جابر و عطیّه را
در شور و شر حجاز تنهاست علی
در نیمهشبِ نماز تنهاست علی
آن جانِ جهانِ جود برمیگردد
ـ بر اجدادش درود ـ برمیگردد
ای نسیم صبحدم که از کنار ما عبور میکنی
زودتر اگر رسیدی و
آفتاب، پشت ابرهاست
در میانههای راه
پل، بهانهای معلّق است
تا به اتّفاق هم از آن گذر کنیم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام