آواز حزین باد، پیغمبر کیست؟
خورشید، چنین سرخ، روایتگر کیست؟
بودهست پذیرای غمت آغوشم
از نام تو سرشار، لبالب، گوشم
به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم
به غیر دربهدریها پناهگاه ندارم
دریاب من، این خستۀ بیحاصل را
این از بد و خوب خویشتن غافل را
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید
کالای مرا هیچ خریدار نیاید