ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
شبنشینانِ فلک چشم ترش را دیدند
همهشب راز و نیاز سحرش را دیدند
شروع نامهام نامی کریم است
که بسمالله الرحمن الرحیم است
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
قیامت غم تو کمتر از قیامت نیست
در این بلا، منِ غمدیده را سلامت نیست
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید