ای کاش که در بند نگاهش باشیم
دلسوختۀ آتش آهش باشیم
پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
ما گرم نماز با دلی آسوده
او خفته به خاکِ جبهه خونآلوده
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد
بیتاب دوست بودی و پروا نداشتی
در دل به غیر دوست تمنا نداشتی