پس تو هم مثل همسرت بودی؟!
دستبسته، شکسته، زندهبهگور
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
بوی خداست میوزد از جانبِ یمن
از یُمنِ عشق رایحهاش میرسد به من
لطفی که کرده است خجل بارها مرا
بردهست تا دیار گرفتارها مرا
شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد
روز تولد تو سپردم به دست باد